ابن سينا و گذر زهره
باتوجه به نادر بودن وقوع چنين پديده اي، رصد و ثبت آن يكي از فعاليت هاي مهم و جالب توجه در تاريخ ستاره شناسي به شمار مي رود. آخرين بار گذر زهره در سال 2004 رخ داد كه در ايران هم قابل رويت بود و بارديگر در سال 2012 رخ مي دهد، اما پيش از آن و آخرين باري كه مردم توانسته بودند گذر زهره را ببينند، در زمان سلطنت ناصرالدين شاه در ايران بود.
5 سال پيش از وفات ابن سينا گذر زهره در ايران و هنگام غروب رخ داده يعني در 30 ماه مي 1032 ميلاديباتوجه به اين كه قرص سياره زهره قطر ظاهري اندكي دارد و در آستانه توان تشخيص چشم غيرمسلح قرار دارد و همچنين شدت نور بالاي خورشيد در مقايسه با لكه كوچك سياهرنگي كه سياره زهره مي سازد باعث شده امكان رويت آن پيش از زمان ابداع تلسكوپ ها مورد بحث و چالش جدي پژوهشگران تاريخ علم باشد. براساس تاريخ رسمي گذر زهره، كسي كه براي نخستين بار اين پديده را رصد كرد، جرميا هوركس انگليسي بود. او سال 1639 ميلادي و اندكي پيش از آن كه گذر زهره رخ دهد، با مرور محاسبات كپلر متوجه شد او در پيش بيني وقوع زمان گذر بعدي دچار اشتباه شده، و برخلاف پيش بيني كپلر، گرفت تنها چند هفته بعد رخ خواهد داد. او تلسكوپ كوچكي را در طبقه بالاي كليسايي نزديك محل سكونتش نصب كرد و با كمك آن توانست زمان تعيين شده گذر سياره زهره از مقابل قرص خورشيد را رصد كند اما آيا او اولين كسي بود كه به چنين موفقيتي دست يافت؟
در تاريخ نجوم اسلامي، گزارش هايي از منجمان مختلف درباره رصد و ثبت اين پديده وجود دارد. بررسي تطبيقي بسياري از اين گزارش ها با ديگر واقعيت ها نشان از اشتباه گزارش دهندگان دارد اما گزارشي كه ابن سينا درباره اين پديده دارد بسيار متفاوت و قابل توجه است و اگر قابل اثبات نباشد، قابل رد كردن هم نيست.
ابن سينا در فصل هيات كتاب شفاي خود به نجوم مي پردازد و در خلال يكي از بحث هاي خود به بحثي قديمي اشاره مي كند كه در آن درباره جايگاه فلك زهره و عطارد بحث شده است. ابن سينا در دفاع از نظر گروهي از اين افراد استدلال مي كند كه فلك زهره بايد ميان فلك خورشيد و زمين قرار داشته باشد و سپس در پاسخ به نظر مخالفاني كه معتقد بودند در صورت اين ادعا بايد به طور منظم شاهد گذر زهره از مقابل قرص خورشيد باشيم مي نويسد دليل بر اين امر وجود ندارد چرا كه اگر اين دو فلك زاويه اي با هم داشته باشند اين رويداد هر بار تكرار نخواهد شد و در مواقع خاصي رخ خواهد داد ضمن آن كه من زهره را چون قطره سياهي در مقابل قرص خورشيد ديده ام.
اين ادعا شايد به تنهايي هيچ چيز را اثبات نكند اما زماني كه تاريخ گذرهاي زهره را مرور مي كنيم متوجه مي شويم كه 5 سال پيش از وفات ابن سينا گذر زهره در ايران و هنگام غروب رخ داده يعني در 30 ماه مي 1032 ميلادي. اين گذر از نيمه غربي ايران قابل رويت بوده و با توجه به اين كه زمان آن نزديك غروب بوده امكان رويت اين پديده بدون هيچ ابراز اپتيكي وجود داشته است.
جمع شدن اين واقعيت در كنار دقت علمي ابن سينا و از سوي ديگر، اين واقعيت كه او بخش هيات شفا را در آخرين سال هاي عمرش نگاشته و در آن سال ها در نيمه غربي ايران حضور داشته، اين احتمال را به طور قابل توجهي افزايش مي دهد. به اين ترتيب، شايد نخستين بار در تاريخ، اين ابن سينا بوده كه شاهد و ثبت كننده پديده گذر زهره بوده و اين اتفاق تا 1000 سال بعد كه جرميا هوركس آن را تكرار كرد، بي رقيب بوده است.
به هر حال ابن سينا با احاطه بر حجم بزرگي از دانش زمان خود چهره يك نابغه بي نظير را براي خود ترسيم كرده است، اما سوال مهم اين است كه آيا او واقعا نابغه بوده؟ آيا ما براحتي مي توانيم در مواجهه با افراد برجسته اي چون او با خطاب كردن آنها به نام نابغه و اين كه آنها ذاتا با ما فرق دارند مسووليت ها و توانايي هاي خود را انكار كنيم؟ امروز كسي انتظار ظهور ابن سيناي ديگري را به دليل تخصصي شدن حوزه هاي علمي ندارد، اما در عين حال بايد جمله اديسون را به ياد آورد هر بار كه نبوغ او را به رخش مي كشيدند، مي گفت در زندگي نوابغ، نبوغ تنها يك درصد نقش ايفا مي كند. آنچه بقيه آن را مي سازد پشتكار است. ابن سينا چهره درخشاني بود كه به كار سخت، مطالعه اي پيگير و پشتكاري تحسين برانگيز مرزهاي نبوغ را پشت سر گذاشت. بسياري ابن سينا را نابغه اعصار لقب داده اند و او را اعجوبه دانسته اند.
پوريا ناظمي
روزنامه جام جم، شماره 2641 به تاريخ 1/6/88، صفحه 12 (دانش)
نویسنده : پوريا ناظمي
5 سال پيش از وفات ابن سينا گذر زهره در ايران و هنگام غروب رخ داده يعني در 30 ماه مي 1032 ميلاديباتوجه به اين كه قرص سياره زهره قطر ظاهري اندكي دارد و در آستانه توان تشخيص چشم غيرمسلح قرار دارد و همچنين شدت نور بالاي خورشيد در مقايسه با لكه كوچك سياهرنگي كه سياره زهره مي سازد باعث شده امكان رويت آن پيش از زمان ابداع تلسكوپ ها مورد بحث و چالش جدي پژوهشگران تاريخ علم باشد. براساس تاريخ رسمي گذر زهره، كسي كه براي نخستين بار اين پديده را رصد كرد، جرميا هوركس انگليسي بود. او سال 1639 ميلادي و اندكي پيش از آن كه گذر زهره رخ دهد، با مرور محاسبات كپلر متوجه شد او در پيش بيني وقوع زمان گذر بعدي دچار اشتباه شده، و برخلاف پيش بيني كپلر، گرفت تنها چند هفته بعد رخ خواهد داد. او تلسكوپ كوچكي را در طبقه بالاي كليسايي نزديك محل سكونتش نصب كرد و با كمك آن توانست زمان تعيين شده گذر سياره زهره از مقابل قرص خورشيد را رصد كند اما آيا او اولين كسي بود كه به چنين موفقيتي دست يافت؟
در تاريخ نجوم اسلامي، گزارش هايي از منجمان مختلف درباره رصد و ثبت اين پديده وجود دارد. بررسي تطبيقي بسياري از اين گزارش ها با ديگر واقعيت ها نشان از اشتباه گزارش دهندگان دارد اما گزارشي كه ابن سينا درباره اين پديده دارد بسيار متفاوت و قابل توجه است و اگر قابل اثبات نباشد، قابل رد كردن هم نيست.
ابن سينا در فصل هيات كتاب شفاي خود به نجوم مي پردازد و در خلال يكي از بحث هاي خود به بحثي قديمي اشاره مي كند كه در آن درباره جايگاه فلك زهره و عطارد بحث شده است. ابن سينا در دفاع از نظر گروهي از اين افراد استدلال مي كند كه فلك زهره بايد ميان فلك خورشيد و زمين قرار داشته باشد و سپس در پاسخ به نظر مخالفاني كه معتقد بودند در صورت اين ادعا بايد به طور منظم شاهد گذر زهره از مقابل قرص خورشيد باشيم مي نويسد دليل بر اين امر وجود ندارد چرا كه اگر اين دو فلك زاويه اي با هم داشته باشند اين رويداد هر بار تكرار نخواهد شد و در مواقع خاصي رخ خواهد داد ضمن آن كه من زهره را چون قطره سياهي در مقابل قرص خورشيد ديده ام.
اين ادعا شايد به تنهايي هيچ چيز را اثبات نكند اما زماني كه تاريخ گذرهاي زهره را مرور مي كنيم متوجه مي شويم كه 5 سال پيش از وفات ابن سينا گذر زهره در ايران و هنگام غروب رخ داده يعني در 30 ماه مي 1032 ميلادي. اين گذر از نيمه غربي ايران قابل رويت بوده و با توجه به اين كه زمان آن نزديك غروب بوده امكان رويت اين پديده بدون هيچ ابراز اپتيكي وجود داشته است.
جمع شدن اين واقعيت در كنار دقت علمي ابن سينا و از سوي ديگر، اين واقعيت كه او بخش هيات شفا را در آخرين سال هاي عمرش نگاشته و در آن سال ها در نيمه غربي ايران حضور داشته، اين احتمال را به طور قابل توجهي افزايش مي دهد. به اين ترتيب، شايد نخستين بار در تاريخ، اين ابن سينا بوده كه شاهد و ثبت كننده پديده گذر زهره بوده و اين اتفاق تا 1000 سال بعد كه جرميا هوركس آن را تكرار كرد، بي رقيب بوده است.
به هر حال ابن سينا با احاطه بر حجم بزرگي از دانش زمان خود چهره يك نابغه بي نظير را براي خود ترسيم كرده است، اما سوال مهم اين است كه آيا او واقعا نابغه بوده؟ آيا ما براحتي مي توانيم در مواجهه با افراد برجسته اي چون او با خطاب كردن آنها به نام نابغه و اين كه آنها ذاتا با ما فرق دارند مسووليت ها و توانايي هاي خود را انكار كنيم؟ امروز كسي انتظار ظهور ابن سيناي ديگري را به دليل تخصصي شدن حوزه هاي علمي ندارد، اما در عين حال بايد جمله اديسون را به ياد آورد هر بار كه نبوغ او را به رخش مي كشيدند، مي گفت در زندگي نوابغ، نبوغ تنها يك درصد نقش ايفا مي كند. آنچه بقيه آن را مي سازد پشتكار است. ابن سينا چهره درخشاني بود كه به كار سخت، مطالعه اي پيگير و پشتكاري تحسين برانگيز مرزهاي نبوغ را پشت سر گذاشت. بسياري ابن سينا را نابغه اعصار لقب داده اند و او را اعجوبه دانسته اند.
پوريا ناظمي
روزنامه جام جم، شماره 2641 به تاريخ 1/6/88، صفحه 12 (دانش)
نویسنده : پوريا ناظمي
کد مقاله : A-193
منبع : www.asiac.ir
+ نوشته شده در سه شنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 13:48  توسط سامان
|